حکایات طنز آلود و فکاهی(حاوی سه حکایت)
**پایگاه دانش و سرگرمی**
سیستم تبادل بنر پارود

دعـوی خــدایی
ابليس وقتي نزد فرعون آمد ،
وي خوشه ی انگوری در دست داشت و تناول مي كرد .
ابليس گفت :
آیا کسی می تواند اين خوشه ی انگور تازه را به خوشه  مرواريد درخشان تبدیل کند ؟
فرعون گفت : نه ، هرگز کسی نخواهد توانست
ابليس به لطايف سِحر ، آن خوشه انگور را خوشه مرواريد خوشاب ساخت .
فرعون بسيار تعجب كرد و گفت : وه که چه بزرگ استادی هستی تو !
ابليس سيليي بر گردن او زد و گفت :
مرا با اين استادي حتی به بندگي قبول نكردند ،
تو با اين حماقت ، چگونه دعوي خدايي مي كني ؟!

جوامع الحكابات و لوامع الروايات محمد عوفي

چو بیشه تهی ماند از نره شیر

بعد از آنکه عبدالله خان اوزبک خراسان را مورد تاخت و تاز قرار

 داد. روزی در سیستان گذرش برقبر منسوب به رستم افتاد به

 طور شماتت این بیت را خواند:

سر از خاک بردار و ایران ببین      به کام دلیران توران ببین

و گفت: ندانم که رستم اگر قادر به گفتن بود چه می گفت. یکی از

وزرای او گفت: اگر خشم نگیری بگویم. گفت: بگو. گفت: اگر

 قادر به گفتن بود می گفت:

چو بیشه تهی ماند از نره شیر      شغالان در آیند آن جا دلیر

برگرفته از : http://parood.mihanblog.com/post/category/7

 

 

حاضر جوابی سرخوش هروی

روزی سرخوش هروی و عندلیب الذاکرین که هردو از شعرای بذله

گو بوده اند با یکدیگر مشغول شوخی و بذله گویی می شوند. در این

اثنا الاغی به صدا در می آید و عندلیب فورآ می گوید:

سرخوش است این خر ، که دارد گرم این کاشانه را

و سرخوش  بلافاصله در پاسخ این مصراع این مصراع نظیری نیشابوری را می خواند:

عندلیب آشفته تـر مـــی خــــــــواند این افــسانه را

برگرفته از : http://parood.mihanblog.com/post/category/7


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نوشته شده در تاريخ 3 / 8 / 1390برچسب:, توسط مسعود بلیدئی |